شهرهای هیروشیما و ناکازاکی در روزهای ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ در دوران جنگ جهانی دوم به دستور شخص رئیسجمهور امریکا با بمبهای هستهای مورد حمله قرار گرفت.
این بمباران هستهای که باعث ویرانی این دو شهر ژاپنی شد، کشته شدن ۲۲۰ هزار نفر را به دنبال داشت که ۱۰۰ هزار نفر از آنان بلافاصله جان باخته و بقیه با سوختگی و جراحت شدید تا پایان آن سال به تدریج جان خود را از دست دادند. در برخی آمارها تعداد قربانیان تا ۲۴۶ هزار نفر ذکر شده که فقط ۲۰ هزار نفرشان نظامی و بقیه شهروندان عادی ژاپن بودهاند.
علاوه بر کشته شدگان این فاجعه سیاه، تعداد دیگری از شهروندان آثار مخرب تشعشعات رادیواکتیو را تا پایان عمر با خود داشتند و حتی کودکانی که پس از این جنایت بشری از زنان و مردان این منطقه متولد شدند نیز با عوارض وحشتناکی مواجه بودند و لذا این جنایت علیه چند نسل توسط امریکاییها انجام و در تاریخ ماندگار شد.
منتقدان این فاجعه سیاه معتقدند این عملیات هستهای که با اطلاع و توافق انگلیس در جنگ جهانی و با توجیه واداشتن ژاپن به تسلیم انجام شده، هیچ توجیهی نداشته و انتخاب دو شهر بزرگ و با جمعیت بالا، نشاندهنده بیاعتنایی طراحان این عملیات ددمنشانه به جان انسانهایی بوده است که بیش از ۹۰ درصد آنان غیرنظامی بودهاند. علاوه بر این به کارگیری دو بمب با ویژگیهای فنی متفاوت، اما برخوردار از ویژگی مشترک کشتار جمعی، به فاصله سه روز، تنها سطح کشتار و جنایات را بالاتر برده و هیچ ضرورتی برای تأثیرگذاری بر سرنوشت جنگ نداشته و چه بسا نوعی آزمایش میدانی برای این سلاح جدید و تازه کشف شده بوده که به قیمت جان صدها هزار نفر انجام شده است. شاید هم این جنایت بزرگ برای کسب بازدارندگی هستهای با نمایش میزان بالای ویرانی و کشتار صورت گرفته که هزینه آن به قیمت جان و سلامت هزاران انسان و جنایت علیه بشریت بوده است. قدرت بازدارندگی بمب اتم در این دوره برای امریکا و انگلیس از آن جهت اهمیت داشته که هر دو کشور نگران تصرف احتمالی اروپای غربی به دست ارتش سرخ شوروی و آینده این قدرت بودهاند. شاید همین نگرانی مشترک، این دو دولت غربی را برای انجام جنایتی بزرگ و استفاده از بمب هستهای برای حمله به دو شهر پرجمعیت ژاپن، به توافق کشاند.
البته این قدرت بازدارندگی، گرچه به قیمت سنگین گرفتن جان و سلامت صدها هزار انسان به دست آمد، در انحصار باقی نماند و کشورهای دیگری، چون شوروی، انگلیس، فرانسه و بعدها هند، پاکستان، آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی به ساخت بمب اتم روی آوردند تا از این مزیت برای تولید وحشت و بازدارندگی برخوردار باشند که بمبهای تولید شده برای چند بار ویرانی کامل کره زمین و خالیسازی آن از هرگونه آثار حیات کفایت میکند.
یعنی تلاش امریکا برای به دست آوردن قدرت بازدارندگی هستهای نه تنها به قیمت جنایتی بزرگ علیه بشریت در سال ۱۹۴۵ در هیروشیما و ناکازاکی تمام شده، بلکه زمینه ساز رقابت برای دستیابی به سلاح هستهای در بین کشورها شده و با دستیابی امثال رژیم اشغالگر فلسطین با سابقه طولانی جنایت و ددمنشی به گسترش وحشت در دنیا نیز انجامیده است.
با وجود این این روزها شاهد طنزی تاریخی هستیم که کشور جنایتکار امریکا و رژیم جنایتپیشه صهیونیستی به بهانه جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، دست به حمله نظامی به مراکز هستهای کشورمان زدند و نه تنها قدرتهای هستهای دیگری مثل انگلیس و فرانسه نیز از این اقدام مشترک امریکا و رژیم صهیونی حمایت میکنند، بلکه در کنار کشور آلمان، با تهیه و صدور قطعنامه در آژانس بینالمللی انرژی هستهای، برای این جنایت پروندهسازی کرده و حین حملات نیز ظرفیتهای نظامی خود را در حمایت و پشتیبانی از ماشین ترور و جنایت رژیم صهیونی، به کار گرفتند.
بخش دیگر این نمایش وقیحانه، دعوت حامیان رژیم صهیونیستی از جمهوری اسلامی به مذاکره و دادن تعهد همکاری به آژانس است که نه تنها مانع حمله امریکا و صهیونیستها به مراکز هستهای ایران نشده، بلکه هیچ اقدامی در محکومیت این حمله ددمنشانه انجام نداده و هیچ نشانهای از پیگیری آنها برای ممانعت از حمله مجدد و جلوگیری از نشت و اشاعه خطر تشعشعات ناشی از حملات به مراکز هستهای نیز دیده نمیشود.
وجه اشتراک این حملات (حمله امریکا و رژیم صهیونی به مراکز هستهای ایران) با حمله هستهای به هیروشیما و ناکازاکی میتواند همان تشدید رقابت برای ساخت بمب هستهای باشد که رفتار غیرمنطقی دولتهای اروپایی متحد امریکا و رژیم صهیونیستی و بیعملی آژانس بینالمللی انرژی هستهای و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز به چنین رقابتی دامن زده و آن را تنها راهحل مهار خطر تجاوز و جنایت قدرتهای هستهای و بازدارندگی در جهان تابع قانون جنگل و نفوذ قدرتهای وحشی مثل امریکا و رژیم صهیونی میدانند.
سرچشمه این رقابت خطرناک، همان استفاده ناموجه امریکا از بمب اتم در هیروشیمای ژاپن است که وقتی رژیم جنایتکار صهیونی به پشتوانه بمب اتم، جهانی را تنها نظارهگر جنایتهایی به مقیاس هیروشیما در غزه کرده، ساخت بمب اتم را برای دیگران موجه جلوه میدهد.